نورمحمد عرفانیگلکار، یکی از ۱۲ عضو اکیپ ویژهای است که در بازسازی آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۴۳ نقش داشته است. او که از هنگام تولد، همجوار فردوسی بوده، پساز اتمام بازسازی آرامگاه نیز به استخدام میراث فرهنگی درمیآید و در مجموعه باغ آرامگاه مشغول به کار میشود.
عرفانی گلکار امروز در آستانه هفتادسالگی آنچه از سالهای کار و پیش از آن به خاطر دارد، برایمان بازگو میکند. باتوجهبه اهمیت تاریخی برخی خاطرات عرفانی، از کارشناس تاریخ میراث فرهنگی مدد جستیم و او با ارائه اسناد تاریخی به رد یا تایید صحبتهای عرفانی پرداخت.
۱۲نفر عضو اکیپ ویژه بازسازی آرامگاه فردوسی بودیم؛ من بودم، قاسم ارفع، عظیم عظیمی، محمود ادیب، برات ابهری و مرحومان رمضان علیزاده و اسلامی که چند سال پیش فوت کردند. اسامی بقیه هم از خاطرم رفته است. ما با همکاری هم، داربست بستیم و سریع تا بالا بردیم. شاهغلام معمار میگفت سنگها باید به شانه شما پایین بیاید.
سنگها را یکییکی میکندیم و پایین میآوردیم. سنگ گوشههای بنای آرامگاه و همچنین ستونها از بقیه سفتتر بود، زیر سنگها نمد میگذاشتیم و با جرثقیلهای «تریفور» و «زنجیری» پایین میکشیدیم. یک بار یکی از سنگها سُر خورد و نزدیک بود داربست را از جا بلند کُند که شکر خدا در دقایق آخر مهارش کردیم.
ما دانهدانه سنگها را جدا میکردیم، پایین میآوردیم و شاهغلام شماره میزد. اواخر کار زنبیلی درست کردیم؛ سنگها را در زنبیل میگذاشتیم و پایین میآوردیم. گاری چرخی هم درست کرده بودیم که بادی بود و کسی نمیتوانست کنترلش کند جز آقای ارفع که قدرت عجیبی داشت.
سنگ فروهر را هم که ۲۵سانت قطر داشت و ۳متر قد، تنها آقای ارفع توانست پایین بیاورد. البته سنگتراش، قدری از پشت سنگ تراشید تا سبک شود، اما باز هم کنترل این سنگ خیلی سخت بود. یکی دیگر از قسمتهای سخت کار، حفر چاههای عمیق بیست متری برای جاگذاری ستونها بود. برای محکمشدن بنا، مهندس سیحون دستور داده بود که هر ستون تا عمق ۲۰ متر در زمین فرورود. مقنیها بهسختی ۲۰متر میکندند و میلگردهای قطور را جایگذاری میکردند.
قرار بود در ضلع شمالی آرامگاه، کمی پایینتر از رستوران موزهای ساخته شود. پی بنا کنده، بتنریزی انجام شده و دیوارها هم بیشتر از نیممتر بالا آمده بود که ولیان، استاندار وقت خراسان برای بازدید به آرامگاه فردوسی آمد. آقای ولیان با نشاندادن سرویسهای بهداشتی که درست روبهروی محل اختصاصیافته به موزه قرار داشت، گفت: ساخت موزه روبهروی سرویس بهداشتی کار جالبی نیست.
من هفته آینده برای بازدید میآیم؛ تا آن زمان یا باید ساخت موزه را متوقف، یا سرویسبهداشتی را خراب کنید. گرچه آقای ولیان دیگر برای بازدید نیامد، آقای رسولی، معمار موزه دستور توقف کار را صادر و هر آنچه را هزینه شده بود، تخریب کرد.
کارشناس میراث فرهنگی درباره ادعای آقای گلکار میگوید: عبدالعظیم ولیان از سال۱۳۵۳ بهبعد در سمت استانداری خراسان حضور داشته است. درصورت پذیرش نقل قول بالا، باید پذیرفت که طرح عملیات ساخت موزه توس حداقل ششسال پساز پایان عملیات بهسازی آرامگاه فردوسی، مطرح و درحال اجرا بوده که در همان مراحل نخستین تعطیل شده است.
البته باید به این نکته توجه داشت که در حالت عادی و منطقی بهدلیل وجود سرویس بهداشتی، عملیات ساخت یک موزه نباید تعطیل بشود؛ زیرا در شرایط عادی میتوان بنای موزه را بهگونهای طراحی کرد که سرویس بهداشتی هم در آن وجود داشته باشد.
نکته دیگر آنکه در کتاب کارنامه انجمن آثار ملی که در سال۱۳۵۴ منتشر شده است، هیچ ذکری از ساخت موزه در طراحی مرحوم سیحون در توس وجود ندارد. ازاینرو میتوان نتیجه گرفت که طرح موزه مربوطبه همان سالهای پساز ۱۳۵۴ بوده که احتمالاً بهدلیل همزمانی با وقایع انقلاب متوقف شده است؛ شاید هم دلیل توقف طرح، همجواری و قرارگرفتن آن در حریم باروی پیرامون شهر و دروازه رزان بوده است. برای نظردادن باید دقیقتر بررسی شود.
حدود سال ۶۳ بود که مسئولان تصمیم گرفتند ساختمان سفرهخانه را به موزه تبدیل کنند. در آن زمان، بنده هم کارمند میراث فرهنگی بودم و در تبدیل اینجا به موزه نقش داشتم. به این دلیل که بنده تکنسین برق بودم، نورپردازی داخل دیوارها را به ما سپردند.
دیوارها آنقدر محکم بود که برای سوراخکردن آنها مجبور بودیم دونفره کار کنیم. دلری که با آن کار میکردیم مارک بوش بود و ۱۲کیلو وزن داشت. لرزشهای این دلر بهنحوی بود که باید یک نفر دلر را روی بالش نگاه میداشت. بعد از پایان کار موزه، شاهنامهای را که اکنون وسط موزه قرار گرفته و حدود ۷۲کیلو وزن دارد، من و همکارم دونفری بلند کردیم و اینجا قرار دادیم.
مجسمههای تالار زیرین را فریدون خانصدیقی، فرزند ابوالحسنخان ساخته است. ایشان برای ساخت مجسمهها از نوعی ترکیب سنگ و پودر مجسمهسازی استفاده کردند؛ یعنی پودر مجسمهسازی را در قالبهای مربع شکل ریخته و بعد آنها را تراشیدند.
روزی که مجسمهها را در قالبها به اینجا آوردند، خوب به خاطر دارم. فریدونخان ترتیب قرارگرفتن قالبها را میگفت و ما آنها را کنار هم میچیدیم، سپس با چسب مجسمه قالبها را به هم چسباندیم؛ بهطوریکه اگر الان با دقت نگاه کنید، هنوز آثار چسب روی مجسمهها نمایان است.
وقتی سال۴۳ خواستند بنای آرامگاه را بازسازی کنند، از هر طرف، حدود ۵۰متر به محوطه باغ اضافه کردند که زمین آن را عیسی و موسی مشار قائممقامالتولیه (فرزندان محمدعلی قائممقامالتولیه) و همچنین حسینآقای ملک اهدا کردند. قبلاز آن ما دیواربهدیوار آرامگاه زندگی میکردیم.
مدرسهمان اسم و تابلویی نداشت، اما به مدرسه فردوسی معروف بود و دو کلاس داشت. خانمهای ده چسبیده به همین دیوار تنور داشتند و نان میپختند. آن زمان ارتفاع دیوارها خیلی بیشتر از الان بود، سهلانگاری ما انسانها و باد و باران به آنها آسیب رسانده و مطمئناً اگر از آنها بهطور جدی مراقبت نکنند تا چند سال آینده چیزی از دیوارها باقی نخواهد ماند.
البته میراث فرهنگی در بخشهایی، دیوارها را بازسازی کرده، اما متأسفانه آنها برای بازسازی از کاهگل استفاده کردند، درصورتیکه جنس اصلی دیوارها گل بوده و هم مقاومت گل از کاهگل بیشتر است و هم نمای قشنگتری دارد.
کارشناس میراث فرهنگی با دفاع از پوشش کاهگلی میگوید: پوشش کاهگل که توسط مرمتکاران روی برخی آثار تاریخی ازجمله همین دیوار کشیده شده، برای بازسازی نیست؛ بلکه برای محافظت است. در این شیوه دراثر باد و باران فقط همان پوشش کاهگل آسیب میبیند و لایههای زیرین سالم میماند. پوشش کاهگل را هم میتوان بهصورت دورهای تجدید کرد.
تا سال۴۳ مردم توس آب مورد نیاز خود را از آبانباری که بیرون دیوارهای قدیم توس قرار داشت، تهیه میکردند؛ آبی که همواره خنک و سرد بود و از چشمهای در روستای اسلامیه تأمین میشد، آب در استخری به عمق حدود ۲متر ذخیره میشد و اهالی آب مورد نیاز برای آشامیدن را از آن برمیداشتند.
آنها همچنین آب موردنیاز برای کشاورزی را از رودخانه کشفرود تأمین میکردند. آب کشفرود از جویی به آرامگاه میآمد، سپس از طریق دو نهر بزرگ به امرغان و توس سفلی جاری میشد.
سال ۱۳۴۳ که شروع به بازسازی بنای آرامگاه فردوسی کردند، دیگر نیازی به آبانبار نبود. البته آبانبار هنوز وجود داشت، ولی مردم دیگر برای برداشتن آب به اینجا نمیآمدند. بعداز توسعه باغ در سال۴۷ آبانبار هم به داخل آرامگاه آمد و آن را تخریب کردند. در حال حاضر بقایای آن در ضلع شمال شرقی آرامگاه دفن است.
کارشناس میراث فرهنگی با اشارهبه عکسهای هوایی بهجامانده از دهه۴۰ میگوید: در عکسهای هوایی دهه۴۰ نشانی از هیچ آبانباری دیده نمیشود درصورتیکه معمولا ورودی آبانبارها باید با سازهای ایوانشکل مشخص و نمایان باشد. از سوی دیگر موضوعاتی، چون قرارداشتن آبانبار درکنار باروی شهر و اثر تخریبی آن بر استحکام سازه بارو و نیز موضوع بقایای موجود که بتن مسلح است و هیچ سنخیتی با آب انبار ندارد، کلیت وجود آبانبار را زیر سوال میبرد.
باوجوداین بهطورکل نمیتوان منکر وجود آبانبار شد، شاید چنین سازه آبی در منتهیالیه شمالشرقی تابران توس و در هسته جمعیتی کوچکی که در عکسهای هوایی دیده میشود، وجود داشته است، ولی بعید میدانم که در محوطه آرامگاه بوده باشد. البته درصورت صحت این موضوع باتوجهبه دقت نظر انجمن آثار ملی در حفظ ابنیه تاریخی میتوان اینگونه پنداشت که آن آبانبار موردنظر فاقد ارزش تاریخی قابل توجه بوده است و به همین دلیل، آن را تخریب کردهاند.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۳ اردیبهشت ۹۵ در شماره ۱۴۳ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.